سرجلسه ی امتحان بودیم که یه مراقب پیر مرد خیلی قاطی وعصبانی داشتیم .آقا هیچکی جرات نمی کرد جمبخوره.یکی از هم کلاسیام که کنار من بود صندلیش, اتفاقا خیلیهم سوسوله دستشو کرد توی کیفشویه دستمال درآورد والان فین نکن کی بکن ؟
مراقب فین کردنشو ندید؛حالا پیر مرده اومده بود روسرش گیر داده بود دستمالو باز کن ببینم تقلب توش نوشتی یا نه؟
اینم ۱۰۰ تا رنگ عوض کرد ومیگفت آخه نمیشه دستمالو باز کنم!!!
از این اصرار وازون انکار,تا آخرش دستمالو باز کرد وپیرمرده با یه صحنه ی دهشتناک روبرو شد وبلند گفت …اهههههه حالمو بهم زدی….
حالا قیافه یبچه هارو خودتون تصور کنین…


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:,

] [ 16:36 ] [ Donya ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه