یه گروهی نشسته بودند به ترتیب هر نفر یه عدد میگفت بقیه میخندیدند. ۲۰ - ۱۳ - ۵ . ....... میره تو جمعشون میپرسه اینجا چه خبره ؟ میگن جکها دیگه خیلی تکراری شده بود براشون عدد گذاشتیم حالا هر عدد را همه میدونند چه جکیه میخندیم . میگن حالا تو یه عدد بگو : میگه ۲۴۶ همه میخندند یکی غش میکنه یکی خودشو میزنه..... میگه حالا چیه ؟ میگن این جک و تا حالا نشنیده بودیم

ببخشید اگه قدیمی بود

[ دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:22 ] [ Donya ]

[ ]

یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما

نشسته بودند. برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست

استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و روشو بر میگردونه تا بخوابه ...

برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم

اگر نتوانستید 5 دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما

میدهم ... مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه ..

برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید

اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم !!!

این پیشنهاد خواب رو از سر مهندس پراند و رضایت داد که بازی کند

برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه

حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .

اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟ برنامه نویس نگاه

متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو

جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل

شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم

چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد ..

بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو

گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد

برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟ مهندس بدون اینکه کلمه

ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید .......

[ دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:54 ] [ Donya ]

[ ]

دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره......
من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش
اونم کاملا به اشتباهش پی برد

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:19 ] [ Donya ]

[ ]

عاقا من هرچقد میخوام درس بخونم کتابو که میگیرم تو دستم شروع میکنه به خوندن:

بیااااااااااااااااااا دوری کنیم از هممممممممم

 

بیاااااااااااااااااا تنها بشیم کم کممممممممممم

بیااااااااااا با من تو بد تر شووووووووو

بیااااااا از من تو رد شووووو رد شوووووووووووو

اصن یه وضی

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:13 ] [ Donya ]

[ ]

بابام خطاب به من:

  هیچ می دونستی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود ؟!
منم جواب دادم:
پدر جان هیچ می دونستی که نـــاپلئون وقتی به سن شما بــود،
امپراتور بود؟ !!

از خونه انداختم بیرون

الانم دارم از تو خیابون براتون پست میذارم

مگه حرف بدی زدم آخه

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:1 ] [ Donya ]

[ ]

پسر زنگ زد به دوست دخترش گفت: ديگه تموم شد..!!!دختر: به همين زودي عوضي؟.





ميدونستم اينقدر پستي، واسه همين با 3 تا از دوستات بودم

پسر: ولـــــــــــــي... من امتحانامو گفتم تموم شد نه رابطمون.. :|

دختر : ببخشيد ، گ...و....ه خوردم !

پسر : ببند ...

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:56 ] [ Donya ]

[ ]

وصـیـت کـردم هـرکـی تـو مـراسـم خـتـمـم گـفـت : "خـدا بـیـامـرزدش ، راحـت شـد"بـا لـبـه ی سـیـنـی حـلـوا چـنـان بـکـوبـن تـو دهـنـش تـا اونـم راحـت شـه بـیـاد پـیـش مـن !!!
والا جـای مـن اظـهـار نـظـر میـکـنـه

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:55 ] [ Donya ]

[ ]

دقت کرده بودين اين جمله تنها جمله ايه که اگه برعکسش کني بازم همون معني رو ميده :

"اميد آشنايان شادي ما"!

جان من حال کردي؟

يني از من باهوش تر تونستي تواي مملكت پيدا كني....

نمیتوني ديگ مطمئنم !!!!!!!!!

من =))))))))))))))))))))))))

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:40 ] [ Donya ]

[ ]

تا حالا دقت کردین توی کتاب داستانا اصلا دست شویى نمیرن ؟ ( چه وضعشه آخه!)

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:25 ] [ Donya ]

[ ]

عید قربان که پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا فرا مى رسد

عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است

در این روز، اسماعیل وجود را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کردیم

قربانى کنیم تا سبکبال شویم.

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 12:17 ] [ Donya ]

[ ]

رفته بوديم خونه يکي ازاقوام


ک خيلي هم رودربايستي دارم باشون خواست واسش خط چش بکشم!
داشتم کارموميکردم اين خانومه هم واس خودش حرف ميزد خاستم بگم يه لحظه چشتو ببند،گفتم يه لحظه دهنتوببند!
اخه يکي نيس بگه خوحرف نزن ک منم سوتي ندم ديه!

ايانفهميد اشتباهم لپي بود؟
ايانبايد دهنموميبستم؟
ايااون بايددهنشوميبست؟

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:21 ] [ Donya ]

[ ]

آیا میدانید چند نوع عنکبوت داریم؟؟؟؟


 ۱) یک نوع عنکبوت هایی هستند که تار میزنند،

۲) بقیه بلد نیستن تار بزنن پیانو میزنن،

۳) یکسری هم ساز بلد نیستن دست میزنن!!!!!

:))))))

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:12 ] [ Donya ]

[ ]

بچه قلی از باباش میپرسه بابا چرا فقط برای قلی جوک میسازن؟باباش میگه:اون قابلمه رو بده تا بهت بگم!بعد میزنه ته قابلمه:تق تق تق تق!بچه هه داد میزنه:کیه؟!باباش میگه:فهمیدی چرا؟!حالا این قابلمه رو بگیر من برم درو باز کنم!!!

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:6 ] [ Donya ]

[ ]

دوران اول دبیرستان


یه روز ساعت ۶:۳۰ صبح مثل دیونه ها پاشدم رفتم دم مدرسه

یه تیکه چوب کردم تو قفل مدرسه.
آخه ساعت اول امتحان ریاضی داشتیم.
جونم براتون بگه که تا ساعت ۱۰نرفتیم مدرسه.
خیلی حال داد.اینجوری نیگام نکنید خجالت میتشم خو :">

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:4 ] [ Donya ]

[ ]

مسابقه پیامکی ایرانسل (هر پیام ۷۵تومان) برنده: هر روز لپ تاپ

سوال:
۱: اب خوبه؟ بله ....
۲: درخت چه رنگ است؟ سبز
۳: اهن سفت تره یا پنبه؟ اهن
سوال آخر: شخصی که نظریه بوروکراسی پست مدرن را باب کرد که بود و اون روز تو خلوت خودش به چی فکر میکرد!؟

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:0 ] [ Donya ]

[ ]

ما از اون پیرمرد، پیرزنای بی آزاری میشیم که.....
حوصله ی کسی رو سر نمیبریم ! یه لپ تاپ + اینترنت بهمون بدن همه چی حله !

والا

[ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,

] [ 8:47 ] [ Donya ]

[ ]

اینم یکم مورد دار (کوشووووووووولو) 

پس بیاین ادامه

.

.

.

.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:,

] [ 21:54 ] [ Donya ]

[ ]

دوزتان یکم مورد داره این پست بیاین ادامه


ادامه مطلب

[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:,

] [ 20:56 ] [ Donya ]

[ ]

استاد اومده سر کلاس میگه:
بچه ها این درسه سختیه و عمقش زیاده...
بد از اونور کلاس یکی شروع کرد به دست و پا زدن...
استاد پرسید چی شد؟
گفت: دارم غرق میشم استاد کــــمک !!!! کـــمک!!!!

[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:,

] [ 19:9 ] [ Donya ]

[ ]

پسره به دختره شماره داد و بعد یک ساعت اس ام اس بازی شروع شد این هم محتوی اس ام اساشون
دختره: سلام اسمت چیه چند سالته؟
پسره: علی 26 یو
دختره: اسمت
پسره:علی 26 یو
دختره: اسمت
پسره:علی 26 یو
دختره: اسمت
و این روند 30 دقیقه ادامه داشت تا پسره زنگ زد فهمید اسم دختره اِسمَت بود=))

[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:18 ] [ Donya ]

[ ]

من از وقتی یادم میاد هر كاری میكردم....

مامانم میگفت :

دختر فقط دخترای قدیم

اونا نه جواب میدادن نه رنگ افتابو مهتاب میدیدن و....

جان من این منطقیه؟؟؟

مهری ماه دختربچه زمان دایناسور تو حریم سلطان






عاشق بالیخان كه جای باباشه میشه









خالا هی به ما بگین دخترای قدیم خوب بودن

[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:6 ] [ Donya ]

[ ]

دیروز اگه فردا بود الان یکشنبه بود

.

.

.

.

.

.

.

خر چه روزی اینو گفته؟؟؟

[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:46 ] [ Donya ]

[ ]

اگه مروا اسم دختره پس مروارید ی جمله خبریه ....

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:,

] [ 16:14 ] [ Donya ]

[ ]

غضنفر به دوست دختر خارجیش میگه:

I love you

دخترمیگه:

I love you too

غضنفر میگه:

I love you Three

دختره میگه : ?what

غضنفر میگه:

مگاوات

کیلووات

تف به قبر بابات

بامن یکی بدو نکن ... :)))

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:52 ] [ Donya ]

[ ]

چرا از همون ماده اي که تو شامپو بچه استفاده ميکنن که چشمو نميسوزونه تو شامپويِ ماها استفاده
نميکنن؟؟؟ چشِ ما چشِ سگه؟؟

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:51 ] [ Donya ]

[ ]

در کارتونهای زمان بچگیمون:

تارزان لخت بود،

سیندرلا ۱۲ شب به بعد میومد خونه،

پینوکیو دروغ میگفت،

بتمن با سرعت بالای ۳۰۰ مایل بر ساعت رانندگی میکرد

سفیدبرفی تو یه خونه با هفت تا مرد زندگی میکرد

پس تقصیر ماها نیست اینجوری شدیم.الگوهامون مورد داشت.

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:38 ] [ Donya ]

[ ]

روزی به رضاشاه خبر دادند که نرخ درشکه خیلی زیاد شده، رضاشاه تا این
خبر را شنید لباس مبدل پوشید و رفت میدان توپخانه.
یک درشکه چی را صدا زد وگفت: چقدر میگیری تا شمیران بری؟
درشکه چی که نمی دانست طرفش کیست گفت: برو ما با نرخ دولتی کار نمی کنیم!
رضاشاه: 5 شاهی کافیه؟
درشکه چی: برو بالاتر
- 10 شاهی؟
- برو بالا!
- 15 شاهی چی؟
- برو بالا
- 30 شاهی؟؟؟
راننده: بزن قدش!
راننده به رضاشاه نگاهی کرد و گفت: شما سربازی؟
رضاشاه: برو بالا!
- گروهبانی؟
- برو بالا
- افسری؟
- برو بالا!
- فرمانده ای؟؟؟
- برو بالا!!!
- نکنه رضاشاهی؟
رضاشاه: بزن قدش!
رضاشاه قیافه رنگ پریده راننده را دید و گفت ترسیدی؟
راننده: برو بالا
- لرزیدی؟
- برو بالا
- شاشیدی؟
- برو بالا!
- ریدی؟
راننده: بزن قدش!
راننده از رضاشاه پرسید: منو زندانی میکنی؟
رضاشاه: برو بالا
- تبعید؟
- برو بالا!
- اعدام میکنی؟؟؟
رضاشاه: بزن قدش!!!

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:31 ] [ Donya ]

[ ]

ایدئولوژی بعضی‌ دخترا در آرایش ‌کردن

همان ایدئولوژی نقاشی‌های مهدکودک است :

جای سفید در صفحه باقی نذارید !

[ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,

] [ 21:30 ] [ Donya ]

[ ]

خانومه اومده می گه:
ببخشید شما که کامپیوتری هستی، نرم افزار free space داری؟
هر چی میخوام کپی کنم رو هاردم می گه free space نیاز داری!
خدا به سر شاهده قلبم گرفت اصلا!

[ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,

] [ 21:15 ] [ Donya ]

[ ]

2- دارم می لرزم از ترس، رفتم دکتر می گم دکتر به دادم برس، به جای سمنو یه پیاله حنا خوردم،

می گه خوب الان حالت بده؟

پَـــ نَـــ پَــــ خیلی شاد و شنگولم تو روده ام حنا بندونه و تو معده ام بله برونه !!!

[ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:23 ] [ Donya ]

[ ]

کیه؟ کیه؟ کیه؟

کیه؟…………کیه؟

کیه؟

واکنش اعضای خانواده وقتی شما تلفن وجواب می دی

(نمیذارن نفست بالا بیاد)

[ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:16 ] [ Donya ]

[ ]

[ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:,

] [ 18:30 ] [ Donya ]

[ ]

-از عشق های ی طرفه متنفرم....

مث عقش من ب

.

.

.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:,

] [ 18:22 ] [ Donya ]

[ ]

از بعضیا میپرسی اسم بچه تونو چی گذاشتید ؟



یه چیزی میگن که مجبور میشی بعدش بپرسی به سلامتی حالا دختره یا پسر !؟

[ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:53 ] [ Donya ]

[ ]

یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل شیم …

[ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:52 ] [ Donya ]

[ ]

من از دوستام انتظار دارم

تو مواردی که حق با من هست ، طرف “حق” باشن

تو مواردی هم که حق با من نیست ، طرف “من” باشن !

ببینین چقد کم توقعمممممم

[ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:,

] [ 10:50 ] [ Donya ]

[ ]

بابام اومده تو اتاق میگه مگه اینترنت قطعه؟



میگم نه چطور؟

میگه پس چرا داری درس میخونی؟؟؟

[ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:,

] [ 9:53 ] [ Donya ]

[ ]

تفاوت را احساس کنیـد !!

شاعر اصفهانی : به دنبالت میام هر جا کـ باشی

شاعر شیرازی : سر راهت نشینم تا بیایی

[ چهار شنبه 3 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:6 ] [ Donya ]

[ ]

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 15:20 ] [ Donya ]

[ ]

لیوان آب ماله قدیما بود !

تو این دوره زمونه باید بگید : ماوس دستته بزار زمین بیا کار مهم دارم

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:22 ] [ Donya ]

[ ]

نمیخوام ریا بشه؛اما من با پراید آموزش رانندگی دیدم!

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:20 ] [ Donya ]

[ ]

ای کسانی کـــه همش میرید ســراغِ یخچال

بعضی وقتا درِ فریزر رو هــم باز کنید شاید بستنی ای آنجا خفته باشد !

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:17 ] [ Donya ]

[ ]

حیف نون ناراحت بوده

از میپرس چرا ؟

میگه نمی دونم چرا زنا این قدر به شوهراشون مشکوکن

۴ تا زن دارم همشون اینجورین !

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:14 ] [ Donya ]

[ ]

خدایا به خاطر تمام چیز هایی که دادی

ندادی

دادی پس گرفتی

ندادی بعدا میخوای بدی

دادی بعدا میخوای پس بگیری

ندادی میگی دادی

اصلا نمیخوای بدی

نداده بودی فکر کردی دادی

نمیدی هی میگی میدم ، شکرت !

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 14:11 ] [ Donya ]

[ ]

قابل توجه شما دانشجوی عزیز

واحد دانشگاهی دو حالت داره:

۱- واحد های سختو که نمیشه خوند

۲- واحد های آسون هم که ارزش خوندن نداره !

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:48 ] [ Donya ]

[ ]

یه بار تو فامیل داشتن ازم تعریف میکردن اومدم مثلا فروتنی کنم
 گفتم نه بابا اغراق میفرمایید منم یه خری مثله شمام!!!!

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:39 ] [ Donya ]

[ ]

دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته !
 نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته ؟!

ایش

ای بدم میاد اه اه اه

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:30 ] [ Donya ]

[ ]

ایرانسل در آینده ای نزدیک:
 مشترک گرامی راستی با اون طرف به هم زدی؟
 بی خیال
 همراه اولیا همشون همین جورین!!
 صبر کن یه ایرانسلیشو واست جور کنم که همه تو کفِش بمونن!!

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:28 ] [ Donya ]

[ ]

بچه رو به مادرش : مامان چرا بابا کچله ؟
 مادر : بخاطر اینکه بابات خیلی فکر میکنه!
 بچه : پس چرا موهای تو اینقدر بلنده ؟
 مادر : خفه شو !

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:18 ] [ Donya ]

[ ]

اکوی مسجد محلمون خراب بود، حاج آقا اومد پشت بلند گو گفت :


کمک های مردمی آمادس

مادس

ادس

 دس

 دس

دس

 به همین برکت قسم مشاهده شده ۴ نفر فقط در حال لرزش باسن بودن،

 یکی هم از اون ته میگفت دستا شله ها :|

ملت منتظر فرصتن

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:,

] [ 13:6 ] [ Donya ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه