اتفاق بد

 
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده ، نگران و مضطرب در انتهای کادر در
 
 بزرگی دیده می شود با تابلوی اتاق عمل . چند لحظهبعد در اتاق باز و دکتر جراح
 
 با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود . مرد نفسش را در سینه حبس می کند .
 
 دکتر به سمت او می رودمرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند . دکتر: واقعاً
 
 متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم . اما به علت
 
شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده . ما ناچار شدیم هر
 
 دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم . بایدتا آخر عمر ازش پرستاری کنی،
 
 با لوله مخصوص بهش غذا بدی . روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو
 
 تمیز کنی و باهاشصحبت کنی . اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش رو
 
 برداشتیم ؛ مرد سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود . با دیدن 
 
این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد و ...
 
.
 
.
دکتر: هه !! شوخی کردم ، زنت همون اولش مرد ؟ نیشخند نیشخند


دکترای این دوره زمونه چه مردم ازار شدناااااااااااااااااااااا نظرررررررررررررررر؟



نظرات شما عزیزان:

narges
ساعت14:04---25 خرداد 1392
یه سوال تو خودت قبلا این پستو نذاشته بودی احیانا؟؟؟؟
نه عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:,

] [ 10:13 ] [ Donya ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه